اصلا یک سوال اساسی تر اگر فیلمسازان ما تنها دغدغه ی مخاطب ، جشنواره و عنوان شدن فیلم خود را دارند ، پس بیان مشکلات جامعه چه می شود؟
همیشه شاهد این بوده ایم که عده ای در لباس دلسوزان جامعه و مردم دست به ساخت فیلم هایی زده اند که تنها ثمره اش ترویج افکار ، برداشت های غلط و ارضائات ذهنی کارگردان و نویسنده یا جریانی خاص بوده است ، عده ای که خود را دلسوز جامعه می دانند ، هم درد مردم می دانند ، اما خالص نیستند.
هدفشان تعالی بخشی نیست ، هدفشان روشنگری نیست ، بیشتر این ها را نردبانی قرار می دهند تا به هدف هایی که می خواهند برسند ، تا اسم و رسمی پیدا کنند ، اما درعوض بهای این ها را مردم جامعه باید پس بدهند.
خیلی کم پیش آمده عده ای پیدا بشوند که واقعا درد مردم و مشکلات جامعه را همانگونه که هست بدون هیچ هدف و غرض شخصی مطرح کنند ، عده ای که همه ی جوانب را در نظر بگیرند ، نه مانند بعضی که حالا شاهد روی پرده رفتن فیلم هایشان هستیم دیانت و اخلاقیات را فدای اهداف شخصی خودشان کنند.
واقعا چه لزومی ست که سبک یک زندگی غربی در روی پرده ی سینماهای ایران به نمایش در بیاید؟ اینجا سوال مطرح می شود که اصلا تا به حال چقدر به یک زندگی اسلامی و جامعه ی اسلامی در سینماهای کشور پرداخته شده است ؟ آیا تا به حال به نتایج و ثمره ی یک زندگی اسلامی پرداخته شده؟ کدام مهمتر است؟ به نمایش گذاشتن زندگی به سبک اسلامی ایرانی و یا زندگی غربی؟
نگارنده تنها هدفش از بیان این مطالب این است که بگوید اکثر فیلم سازان ما هنوز نتوانسته اند اهداف شخصی خود را کنار بگذارند و صادقانه به واقعیت ها و حقایق موجود بپردازند تا در این میان چیزی را فدای چیز دیگری نکرده باشند ، دین را فدای سلیقه ها ، اخلاقیات را فدای غرائض شخصی و اعتقادات مردم را فدای سیمرغ ها و جوایز بین المللی نکنند. سینمای ما در محتوا نیاز به یک تحول دارد که اگر این سیر موجود ادامه داشته باشد باید گفت سینمای ایران رو به زوال خواهد رفت/.